هرگاه شخصی قصد میکند با زنبوردار شدن به زنبورها کمک کند ما به فکر فرو میرویم. این جمله بدین معناست که آنها میخواهند یک جعبه زنبور عسل به همراه ماشین تخمریزی، به نام ملکه، را به همراه ویروس و کنه از جای دیگری بیاورند. ممکن است کمی سخت کوشی با چاشنی قضاوت صحیح این آشفتگی را به یک کندوی زیست پذیر تبدیل کند، اما آیا واقعاً به حفظ زنبورها کمک شده است؟ ما اینطور فکر نمیکنیم. اضافه کردن کلنیهای بیشتر در منطقهای که تحت فشار است مشکل را حل نمیکند.
نکات مهم در شغل زنبورداری
وقتی ما در مورد حفظ زنبورها صحبت میکنیم منظورمان همه 20 هزار نژاد زنبور است نه فقط زنبور عسل. در واقع ما باور نداریم که زنبورها نیاز به حفظ شدن دارند بلکه محیط زیست آنها و منابع غذاییشان باید حفظ شود. در محیط زیستی سالم زنبورها میدانند چگونه از خود محافظت کنند.
منابع غذایی زنبورها، کلید اصلی
مهم نیست چه جادویی در زنبورداری بکار میبرید، مهم نیست چقدر مهارت تکنیکی دارید، تا وقتی که محیط زیست سلامت با غذای کافی فراهم نکنید همهٔ این تلاشها بی ارزش هستند. به همین دلیل لازم است که هر زنبورداری به پرورش و کاشت گیاهان مورد پسند زنبورها، که غنچههای زندگی بخشی دارند، اقدام کند.
تغذیهٔ صحیح برای برخورداری از بدن سالم، رشد سریع، تکامل ذهنی و واکنشهای ایمنی مناسب لازم است. ما این موضوع را میدانیم اما هنوز زنبورهایمان را به دنیایی با کمبود غذا میفرستیم و تعجب میکنیم که چرا آنها مریض میشوند. تعجب میکنیم که چرا نمیتوانند با بیماری مبارزه کنند، از خودشان در مقابل آفات دفاع کنند یا از زمستان جان سالم به در ببرند.
آیا ژن زنبورها تغییر کرده است؟
امروزه زیاد میشنویم که زنبورداران از روزهای خوب گذشته صحبت میکنند که زنبورها میتوانستند طی دو هفته 10 شان را از عسل پر کنند. آنها میگویند: «زنبورها مثل قبل نیستند» و سپس نتیجه میگیرند: «آنها ضعیف و ناقص الخلقه هستند».
اما ما فکر نمیکنیم که ژن زنبور در دهههای اخیر بطور اساسی تغییر کرده باشد. چیزی که تغییر کرده محیط زیست زنبورهاست. محیط زیست تخریب شده، که ذخایر غذایی ضعیفی دارد، دلیل اصلی مشکلاتی است که زنبورها با آن مواجه هستند، نه فقط آنهایی که با کنه واروآ یا اختلال فروپاشی کلنی (Colony Collapse Disorder ,CCD) یا نوزما (Nosema) درگیر هستند.
برای مثال زنبوردارانی که 10 شان عسل را به راحتی برداشت میکردند به این دلیل بود که دانههایی همچون شبدر و یونجه اجازه غنچه دادن داشتند. اما امروزه 10% این زمینها غنچه میدهند، برای این که بقیهٔ زمین برای به حداکثر رساندن مقدار پروتئین دام بکار میرود و دیگر شهدی برای زنبورها وجود ندارد.
محیط زیست تغییر کرده است.
اما این فقط یک تغییر میان این همه تغییر است. قبلاً به علفزارها اجازه رشد و گسترش در پیرامون مزارع در بادشکنها و زهکشیها میدادند. اما امروزه این مناطق را با علفکُشها تمیز نگه میدارند. وقتی این مناطق با کاهش مراجعهٔ زنبورها و گرده افشانی آنها مواجه شوند، ناقوس مرگ برای نژادهای بومی میشوند که از آن منابع برای لانهسازی، پناهگاه، گرده گل و شهد و از سطح زیرین آن برای تونل زدن، جمعآوری گِل، آب آشامیدنی، سایه و بهشتی امن استفاده میکردند. ما تمام اینها را با فوارهٔ کوچکی از مواد شیمیایی از بین میبریم.
پوشش گستردهای از زمینهای کشاورزی، که زیر کِشت تکدانهای هستند، مناطق نامرغوبی برای زنبورها، شامل زنبورهای عسل، فراهم میکنند. بدتر از آن این است که بسیاری از زنبورهای بومی نمیتوانند برای پویش کل زمینها به مسیرهای دور پرواز کنند و بسیاری از آنها حتی نمیتوانند از عرض بزرگراهها عبور کنند. در حالیکه زنبور عسل میتواند کیلومترها پرواز کند، بسیاری از زنبورهای بومی اگر خوش شانس باشند میتوانند چند صد متر سفر کنند.
گل دادن علفزارهای وحشی
سایر زمینهایی که با محصولات زراعی یا بتن پوشیده نشدهاند، گونههای وحشی خاموشی در خود دارند. مباحث زیادی مطرح است که گونههای وحشی هم غنچه میدهند و شهد خوبی برای زنبورها فراهم میکنند. اما نکته اینجاست: گونههای وحشی به نوعی تک کِشتی هستند و جایگزین گونههای چندگانه میشوند. مانند بسیاری از دانههای تککِشتی به یکباره غنچه میدهند و وقتی زمان آن بگذرد دیگر خوراکی باقی نمیماند. در این حالت بجای داشتن گلهای متوالی برای تغذیهٔ زنبورها در طول یک فصل، با یک وعدهٔ پُر گل مواجه میشوید که فقط یک هفته ادامه دارد.
اگر تمام مناطقی که دیگر برای زنبورهای وحشی زیست پذیر نیستند مانند شهرها، زمینهای کشاورزی، حومه شهرها، چمنزارها، مجتمعهای صنعتی و جادهها، و همچنین مناطقی که از دانههای وحشی پوشیده شده یا با مواد شیمیایی تخریب شده و محل زندگی و نیز منابع غذایی آنها از بین رفته است را حذف کنیم، متوجه میشوید که چرا سرنوشت زنبورهای بومی به این اندازه نامعلوم است. در حالیکه شناسایی آسیب زنبورهای وحشی دشوار است، اما قطعاً میتوانید میزان تلفات زنبورهای عسل را ببینید.
حفظ زنبور و حفظ طبیعت، برای همیشه وابسته به هم
ما باور داریم اگر بواقع قصد حفظ زنبورها را دارید بهتر است از طبیعت حفاظت کنید نه از یک کندو. البته میتوانید هر دو کار را انجام دهید اما نمیتوانید از مشکل اصلی چشمپوشی کنید. زنبورها و گلها با هم تکامل یافتهاند و همواره به هم وابسته هستند. اگر ما میخواهیم زنبورها را حفظ کنیم (هر زنبوری) باید مراقب گلها باشیم.
حفظ زنبورها به معنی کاهش استفاده از آفت کُشها و افزاش کِشت گلها است. هیچ چیز دیگری جایگزین این دو نخواهد بود، نه ژنتیک، نه غذا خوراندن، نه پرورش زنبورها و نه مدیریت.
شایعاتی هست که تعداد کلنیهای زنبور عسل در آمریکا در 20 سال اخیر بالاترین نرخ را داشته است.
آیا میتوانیم همین ادعا را در مورد میزان گلها، که زنبورها به آن وابسته هستند، داشته باشیم؟
دیگر بر همه آشکار شده است که جمعیت زنبورها در سراسر دنیا رو به کاهش است. در سالهای اخیر در کشورهای اروپایی اقدامات زیادی در جهت آگاهی بخشی به مردم صورت گرفته و آنها را به نگهداری کندو در باغچههای کوچک خود تشویق کرده است. اقدام مشابهی در کشور ما با هدف دیگری به جز حمایت از زنبور عسل انجام شده است که آن افزایش اشتغال در کشور بوده است. اما این موضوع حتی با در نظر گرفتن ابعاد حمایتیاش به اندازهای که فکر میکنیم کمک کننده نیست چه برسد که اهدافی مانند افزایش آمار اشتغال پشتش باشد.
چقدر زنبورهای وحشی را میشناسید؟
کشور انگلیس محل زندگی حدود 270 نژاد زنبور است. اغلب مردم در این کشور با نژاد زنبور زرد بامبل آشنا هستند اما 250 نژاد دیگر از زنبور وجود دارد که منفرد زندگی میکنند و اصلا شناخته شده نیستند. همانطور که از اسم آنها مشخص است این زنبورها در کندو یا کلونی زندگی نمیکنند بلکه خانه خود را به تنهایی در حفرهها یا زیر زمین میسازند.
نژادهای مختلف زنبورها همچنین در اکتشافات غذایی خود ترجیحات متفاوتی دارند و گلها را طبق شکل، رنگ و بو انتخاب میکنند. این امر منعکس کننده تعامل دو جانبه بین گل و گرده افشان است، بدین معنا که گیاهانی با ویژگیهای خاص گُلی به نژادی از زنبور که با آنها سازگار باشد وابسته هستند. برای مثال گلهایی که عمق زیادی دارند نیازمند زنبورهایی هستند که خرطوم به نسبت بلندی داشته تا به شهد گل رسیده و از آن تغذیه کنند. بنابراین از دست دادن تنوع زنبورهای وحشی در محیط زیست یک کشور میتواند بسیاری از گیاهان وحشی و کِشتی را بدون گردهافشان بگذارد.
مشکلات پرورش زنبور عسل
زنبور عسل اروپایی (غربی) به نام Apis mellifera یک نژاد اجتماعی از زنبورهاست که با هدف گرده افشانی دانهها و تولید عسل اهلی شده است. شغل زنبورداری در کشورهای اروپایی اغلب به عنوان راهی برای حفاظت از گردهافشانها و در ایران به عنوای راهی برای افزایش نرخ اشتغال رواج یافته است و در نتیجه در حال رشد است. دیدن افرادی که به دنبال حمایت هستند خیلی لذت بخش است اما تواناییشان در مدیریت کندو هیچ ربطی به گردهافشانهای وحشی ندارد. دقیقا مثل این است که مرغداری بزنید و بخواهید از پرندههای وحشی حفاظت کنید.
رقابت بر سر غذا
تعداد بالای زنبورهای عسل میتواند بطور جدی به زنبورهای گردهافشان وحشی آسیب وارد کند چرا که آنها برای شهد و گرده گل که غذای هر دوی آنها است رقابت میکنند. این مشکل در محیطی که گلهای زیاد و پر از شهدی دارد مطرح نیست اما در محیطی که منابع محدود هستند زنبورهای وحشی بازنده این رقابت خواهند بود. کمبود گل یکی از عوامل اصلی کاهش جمعیت زنبورهاست. ابتکاراتی همچون زنبورداری محلی فشار بیشتری به زنبورهای وحشی وارد و این روند را بدتر میکند.
ضعف در گردهافشانی
زنبورهای عسل در جمعآوری گرده گل و برگردان آن به کندو بسیار کارآمد هستند اما در نتیجهی این کار آنها مقدار کمی از گرده را به گل برمیگردانند. آنها در گردهافشانی از نظر کمی بسیار ناکارآمدتر از زنبورهای وحشی هستند، بنابراین تغییر الگوهای غذایابی پیامدهای ناگهانی در جامعه گیاهان دارد. وقتی تعداد زنبورها خیلی زیاد باشد زنبورهای وحشی را از منطقه بیرون میرانند و تولید مثل برای گیاهان وحشی مشکلتر میشود. زنبورهای عسل نمیتوانند جانشین گردهافشانهای وحشی باشند، بنابراین ما برای اینکه به گردهافشانی با کیفیت دست یابیم باید از کل جامعه زنبورها حمایت کنیم.
بیماریهای زنبور عسل
کندوهای زنبور عسل دائما در سطح ملی و بینالمللی به فروش میرسند که زمینه رشد سریع بیماریها و انگلها همچون کنه واروا و ویروس دگرگون شده وینگ را فراهم میکند. این پاتوژنها قابلیت انتقال از کندوی زنبوردار به جمعیت زنبورهای وحشی بامبل را داراست و میتواند بین نژادهای وحشی دیگر که از گلهای یکسانی تغذیه میکنند منتشر شود. زنبورداران مسئولیتپذیر باید قدمی برای کنترل سطح پاتوژن در کندوی خود بردارند تا احتمال انتقال آن به زنبورهای وحشی را به حداقل برسانند.
زنبورداری محلی به زندگی زنبورهای وحشی آسیب میرساند
در همین راستا اخیرا دانشگاه کمبریج اعلام کرده است که زنبورداری محلی به زندگی زنبورهای وحشی آسیب میرساند. افزایش زنبورداران مبتدی که کندوها را در باغچه یا سقف خانه خود نگه میدارند منجر به کاهش جمعیت زنبورهای وحشی شده است. در ادامه اشارهای به مطالب بیان شده در مطالعه این دانشگاه میپردازیم و در نهایت راهکارهایی برای حفاظت از زنبورها ارائه خواهیم کرد.
کارشناسان حیات وحش اذعان دارند رشد زنبورداری محلی زنبورهای وحشی را به مبارزه برای بدست آوردن شهد و گرده گل وا میدارد. زنبورداری محلی در سالهای اخیر در کشورهای اروپایی بسیار رایج شده است بگونهای که موزهها، خیریهها و افرادی با مقاصد تجاری کندوهایی را در محل خود قرار میدهند.
به گفته گونزلا وارو، نگهداری زنبور عسل نوعی فعالیت استخراجی است. چراکه شهد و گرده گل را از محیط زیست، که تامین کننده منابع غذایی برای بسیاری از نژادها و گردهافشانهاست را میگیرد.
زنبورهای عسل حشرات منفعت رسان به کشاورزی هستند که بطور مصنوعی پرورش میابند دقیقا مانند دامپروری گاو و گوسفند. اما این دام از زنبورها میتواند فراتر از محوطه مورد نظر ما پرواز کند و به اکوسیستم محلی به وسیله انتشار بیماری و ایجاد رقابت بر سر غذا آسیب برساند.
طرفداران منابع طبیعی معتقدند سوءتفاهمی در فهم عموم مردم نسبت به تمایز بین مشکلات کشاورزی و گوناگونی زیستی پیش آمده که برگرفته از راهنماییهای اشتباه توسط کمپینهای خیریه است.
طبق گفته دکتر ژونز گلدمن بحران جهانی کاهش گرده افشانها فقط به یک نژاد در راس نسبت داده شده است و آن هم نژاد غربی زنبور عسل است. در حالیکه این فقط یکی از کوچکترین نژادهایی است که دائما توسط کشاورزی و پرورش دهندگان بازپروری میشوند.
نجات زنبور عسل به حیات وحش کمکی میکند؟
نجات زنبور عسل به حیات وحش کمکی نمیکند. نژاد زنبور عسل غربی نژاد مدیریت شده تجاری هستند که با توجه به تعداد زیاد آنها در واقع تاثیر منفی بر محیط زیست اطراف خود دارند. زنبورهای عسل بین 9 تا 12 فعال هستند و تا فاصله 10 کیلومتری کندوی خود پرواز میکنند. کارشناسان بیان کردهاند که این امر منجر به سرریز شدن زمینها از این نوع زنبور میشود که بطور بالقوهای در حال رقابت با گردهافشانهای وحشی دیگر هستند.
همچنین زنبور عسل میتواند با تغذیه از یک گل، بیماریها را به گردهافشانهای دیگر منتقل کند. نژادهای وحشی اروپایی مانند زنبور زرد بامبل که سابقا در انگلیس دیده شده در پنجاه سال اخیر 80 درصد از دامنه حضورش کاسته شده و به مناطق ساحلی اسکاتلند محدود شده است. کارشناسان معتقدند در حال حاضر نیاز به افزایش کنترل بر کندوهای مدیریت شده یا همان کندوی زنبورداران به شدت احساس میشود.
میخواهید به زنبورها کمک کنید؟
شواهد نشان میدهد زنبورداران کم تجربه آسیب بیشتری وارد میکنند. هیچ کس منکر ارزش شغل زنبورداری در کشورمان و عسل فوقالعادهای که تولید میکنند نیست اما اگر انگیزه شما حفظ زنبورهاست چند اقدام زیر میتواند کمک کننده باشد:
باغها محل سکونت خوبی برای زنبورها
اگر صاحب باغ هستید اطمینان حاصل کنید که فضای آن را برای حضور گردهافشانها بهینه کنید. اگر باغ ندارید فضای باز بیرون را بررسی کنید مانند پارکها و حاشیه جادهها که مکانهای مناسبی برای زنبورها هستند و شورای شهر محل شما هم یاد میگیرد چگونه این مکانها را بهبود دهد.
اجتناب از کاشت گلهای زینتی
زنبورها نیاز به غذا دارند بنابراین باغ خود را از گیاهان شهددار و گردهدار پر کنید. از کاشت گلهای زینتی پیوندی که فقط برای زیبایی تولید شدهاند و شهد و گرده ندارند اجتناب کنید. به یاد داشته باشید که تنوع خیلی اهمیت دارد. گلهایی بکارید که از شکل و رنگ متفاوتی بهرهمند باشند، بدین ترتیب احتمال جذب نژادهای مختلف به باغ شما بیشتر میشود. 10 تا از بهترین گلها برای زنبورها را بشناسید.
استفاده از دکورهای چوبی و سنگی
دکورهای چوبی و سنگ فرشهای بتنی ممکن است عمر کمی داشته باشند اما ساخت سنگ فرشهای غیر قابل نفوذ از خانه سازی زنبورهایی که زیر زمین خانه میسازند جلوگیری میکند. افزایش سایز گلدانها به شما اجازه میدهد گلهای بیشتری بکارید و فضای بیشتری برای لانهسازی زنبورها فراهم کنید. زنبورهایی که در حفرهها خانهسازی میکنند به دنبال ساقه گیاهان قدیمی یا سازههای قدیمی میگردند، اما شما میتوانید با خرید یا ساخت هتل اضافه برای زنبورها پذیرای آنها باشید.
عدم استفاده از آفتکُشها
اتحادیه اروپا اخیرا ممنوعیت استفاده از آفت کش نئونیکوتینید را در تصدیق آسیبی که به زنبورها وارد میکنند گسترش داده است. اما این مواد شیمایی هنوز در باغداری رایج استفاده میشود، بنابراین سعی کنید استفاده از این مواد را به حداقل برسانید.
جلوگیری از گسترش چمنزارها
حصارها و چمنزارها ممکن است مهمانهای شما را تحت تاثیر قرار دهد اما زنبورها ممنون شما نخواهند بود. بسیاری از گیاهان علفی که سرعت تکثیر بالایی هم دارند منابع خوبی از شهد و گرده را فراهم میکنند، بنابراین علف هرزکُشها را کنار بگذارید و اجازه دهید گلهای وحشی برویند. باغبانهای تنبلی که باغچه خود را دیر به دیر هرس میکنند انتظار افزایش 30% زنبورها در باغچه خود را به دلیل تکثیر گیاهان وحشی همچون قاصدک و شبدر داشته باشند. برای ادای دین خود به زنبورها، زنبورداری را فراموش کنید و بجای آن با از بین بردن چمنهای باغچه خود از علم حمایت کنید.